جدول جو
جدول جو

معنی خان عالم

خان عالم
(نِ لَ)
برخورداربیک. یکی از امراءو بزرگان هند است که در دورۀ شاه عباس اول بسفارت از طرف جهانگیرشاه ملک هند با اسباب و یراق و تجملات بزرگانه به ایران آمد و در وقت بازگشت شاه عباس نیز زینل بیک بیگدلی شاملوتو شمال باشی را متقابلاً همراه او به رسالت بهند فرستاد. خان عالم چون بهند رسید در اثر لطف و محبت شاه عباس شروع بمدح و ثنای او کرد و بدین جهت از نظر جهانگیرشاه افتاد. شرح حال او در تذکرۀ نصرآبادی و صبح گلشن آمده است. این بیت از اوست:
لباس آل ببر کرده شوخ مهوش من
بجلوه آمده و تیز کرده آتش من.
(از عالم آرا چ 2 صص 951- 993 و الذریعه قسم 1 جزء 9 ص 285 و صبح گلشن ص 151)
لغت نامه دهخدا