جدول جو
جدول جو

معنی خان خانان

خان خانان
(نِ)
پادشاه چین را گویند. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (شرفنامۀ منیری) :
خان خانان روانه گشت ز چین
تا شود خانه گیر شاه زمین.
نظامی.
چو عقد سپه برهم آسوده شد
دل خان خانان برآسوده شد.
نظامی.
همان خان خانان بخدمتگری
جریده بهمراهی و رهبری.
نظامی.
، پادشاه ترکستان را گویند. (ناظم الاطباء) : هر یک از قبایل ترک را سر و پیشوایی جدا بود ولی همه آنها فرمانبری از یک رئیس میکردند به اسم خان خانان. (از رودکی تألیف سعید نفیسی ج 17). و مقدم و امیر ایشان را گورخان خوانند یعنی خان خانان. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا