معنی خامه تو خامه تو(مَ / مِ) خامه ای که بروی شیر خام بندد. خامۀ شیر. (یادداشت بخط مؤلف) لغت نامه دهخدا
خامه مو خامه مو خامه که بدان تصویر کشند و آن را در هندوستان ازموی دم موش خرما بندند و در بعضی از نقاط از موی سمور و با لفظ بستن مستعمل است. (آنندراج) : تصویر دهان یار نقاش ازل از میان نازک او خامۀ مو بسته است. صائب (از آنندراج). رجوع به خامۀ تصویر شود لغت نامه دهخدا
چامه گو چامه گو شاعر، کسی که شعری را با آواز بخواند، آوازخوان، برای مِثال هلا چامه پیش آور ای چامه گوی / تو چنگ آور ای دختر ماه روی (فردوسی - ۶/۴۸۰) فرهنگ فارسی عمید