وی شاعر تنگدست اسلامی است. ابوعبیده معمر بن مثنی میگوید: خالد زبیدی با جماعتی از زبید به سنجار آمد و در بین همراهانش دو پسرعم او به اسامی ’ضائی’ و ’عوید’ بودند روزی آنها از شراب سنجار نوشیدند و میل به شهرهای خود کردند و خالد این ابیات را ساخت: ایا جبلی سنجار ماکنتما لنا مصیفاً و لامشتی و لامتربعاً و یا جبلی سنجار هلا بکیتما لداعی الهوی منا شتیتین ادمعا فلو جبلا موج شکونا الیهما جرت عبرات منهما او تصدّعا بکی یوم تل ّ المحلبیه ضابی ٔ و الهی عویداً بثّه فتقنعا. مردی از بنی حیّی بنام دثار این اشعار بشنید و در مقام جواب برآمد وسپس خالد جواب او را جواب گفت. (از معجم الادباء یاقوت حموی چ دارالمأمون ج 11 ص 22)