ابن جیلویه الکاتب، کسی است که جان خود را با ابیات زیر از دست طاهر ذوالیمینین نجات داد و انشاد این اشعار کاری را کرد که بذل مبلغ زیادی مال نمیتوانست کرد: ز عموا بان الصقر صادف مره عصفور برّ ساقه المقدور فتکلم العصفور تحت جناحه والصقر منقض علیه یطیر ماکنت یا هذالمثلک لقمه و لئن شویت فاننی لحقیر فتهاون الصقر المدل بصیده کرما فافلت ذلک العصفور. چون طاهر این اشعار را بشنید گفت احسنت واز او درگذشت. (از حاشیۀ البیان و التبیین چ 2 حسن سندوبی ج 2 ص 255)