جدول جو
جدول جو

معنی خالاون

خالاون(وُ)
دانه ای است شبیه به گندم و آن را حنطۀ رومیه خوانند. گرم و تر است. با سرکه بر جرب طلا کنند نافع باشد. (برهان قاطع) (آنندراج). به یونانی خندروس گویند. (تحفۀ حکیم مؤمن از حاشیۀ دکتر معین بر برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با خالاون

پالاون

پالاون
ظرفی باشد مانند کفگیر که چیزهادر آن صاف کنند ظرفی که طباخان و حلواییان برای صاف کردن روغن و شیره و جز آن بر سر دیگ نهند آبکش ماشو ماشوب ترشی پالا پالاوان صافی
فرهنگ لغت هوشیار

پالاون

پالاون
ظرف سوراخ سوراخ که چیزی در آن صاف کنند، صافی، آبکش، پالونه، پالایه، پالوانه، تُرُشی پالا، راوَق
پالاون
فرهنگ فارسی عمید

پالاون

پالاون
صافی، آبکش، ظرف فلزی سوراخ سوراخ که با آن چیزها را صاف کنند، پالوانه، پالونه
پالاون
فرهنگ فارسی معین

خالوان

خالوان
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 5 هزارگزی جنوب کوزران و باختر راه فرعی کوزران به چهارزبر، ناحیه ای است واقع در دشت با آب و هوای سردسیری، 150 تن سکنه دارد که دین آنها اسلام است و زبانشان کردی و فارسی است، آب آنجا از چاه و قنات و محصولات آن غلات و حبوبات دیم و لبنیات و سبزی و صیفی و میوه میباشد، شغل اهالی گله داری و راه مالرو است ولی در تابستان به آنجا اتومبیل میتوان برد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پالاون

پالاون
پالونه. مصفات. صافی راوُوق. آبکش. ترشی پالا. زازل. (جهانگیری). پالاوان. سماق پالا. اَردَن:
وصف دروغ نیز دروغ است از آنک
با نان رود طبیعت پالاونش.
ناصرخسرو.
افشره خون دل از چشم او
ریخته پالاون مژگان فرو.
ابوشعیب (ازفرهنگی خطی)
لغت نامه دهخدا

خالان

خالان
دهی است جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 25 هزارگزی شمال خاوری کلیبر و 25 هزارگزی شوسۀ اهر کلیبر، ناحیه ای است کوهستانی دارای آب و هوای معتدل و 458 تن سکنه که زبانشان ترکی و مذهبشان شیعه است، آب آنجا از چشمه و محصولات آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آن گلیم و جاجیم بافی است و راه مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا