معنی خاش و خماش - لغت نامه دهخدا
معنی خاش و خماش
خاش و خماش(شُ خَ)
بمعنی خاش و خش است که خس و خار و ریزه های دم مقراض و تیشه و چیزهای افکنده و بکارنیامدنی باشد. (برهان قاطع) (آنندراج). داس و دلوس. قاش و قماش، آشغال
لغت نامه دهخدا
واژههای مرتبط با خاش و خماش
خش و خماش
خش و خماش
خش و خاش. خاشه. هر چیز ریز و پیز و دورافکندنی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
قاش و قماش
قاش و قماش
نادرست نویسی خاش و خماش مردم پست داس و دلوس سفله داس و دلوس خاش و خماش
فرهنگ لغت هوشیار
قاش و قماش
قاش و قماش
سفله. داس و دلوس. (فرهنگ اسدی). خاش و خماش
لغت نامه دهخدا
لاش و ماش
لاش و ماش
باطل بیهوده: قال الحجاج لجبله بن الایهم الغسانی قل لفلاح: اکلت مال الله با بدح و دبیدح فقال له جبله: خواسته ایزد بخوردی به لاش ماش ای اکلت مال الله بالباطل
فرهنگ لغت هوشیار
لاش و ماش
لاش و ماش
لاش ماش. حیله. باطل. رجوع به لاش و رجوع به لاش ماش شود
لغت نامه دهخدا
خش و خاش
خش و خاش
ریز و پیز. خش و خاشاک. قماش ریزه. هر چیز که افکندنی و دور انداختنی بود. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.