زیانکار. (آنندراج) (تاج العروس) (اقرب الموارد) (المنجد) (زمخشری) (مهذب الاسماء). کسی که در مال او زیان واقع شود، کسی که نقصان خود کند. (غیاث اللغه). زیان دیده. زیان رسیده. متضرر. زیان زده. زیان کرده. بزیان، مقابل رابح. ج، خاسران (فارسی). خاسرون، خاسرین. (عربی) : حاسدان گشته خاسر و خائب دشمنان گشته خیره و حیران. مسعودسعد. خاسرشناس خسرو و طاغی شمرطغان. خاقانی. ، هلاک شده، خائب و خاسر. ناامید و زیان زده