معنی خارسو خارسو مادرزن، (فرهنگ نظام)، خواهرشوهر، این لغت را فرهنگ نظام از تکلم اصفهانیان ضبط کرده است ولی در لهجۀ تهرانیان همان خواهر است: میروم تا همدان شو کنم با رمضان قلیان بلوری بکشم، منت خارسونکشم، رجوع به خارشو شود لغت نامه دهخدا