جوانی بود از اهالی قیرو کازرین که دو بلوکند از قشلاقات، و در ملازمت آقای محمد سعید مشهور به آقاجانی متخلص بسائل روزگار بسر میبرد، بعد از فوت سائل اظهار موزونیت کرد و غزلیاتی بنظم آورد و سرگرم درویشی و عشقبازی شد. از اوست: منم آن طائر برگشته اقبال که اندرعین آزادی اسیرم جوانم من ولی هجران طفلی بدینسان در نظرهاکرده پیرم. و نیز از اوست: گرم کردند ز دم سردی دوران دل ما یا رب این مغبچگان گرم بماند دمشان. (نقل به اختصار از مجمعالفصحاء ج 2 ص 111)