معنی حیری حیری ایوان و رواق و طاق. (از آنندراج) (برهان). رواق و ایواق. (صحاح الفرس). و به این معنی با خاء نقطه دار هم بنظر آمده است. (برهان) : یک روز خطا کردم و نانش بشکستم بشکست مرادست (و برون کرد ز حیری. شفقی (از صحاح الفرس) لغت نامه دهخدا