معنی حوزه
- حوزه (حَ زَ)
- ناحیه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ناحیت. (مهذب الاسماء) ، مرکز. مجتمع.
- حوزهالملک، دارالملک. پای تخت. بیضۀ ملک. دارالسلطنه. عاصمه. کرسی. قصبه. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- حوزۀ انتخابات.
- حوزۀ درس.
- حوزۀ قضائی.
، میانۀ ملک، انگوری است. (منتهی الارب) ، فرج زن، طبیعت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
