معنی حنطه
- حنطه (حِ طَ)
- قمح. گندم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). و ضماد ممصوغ آن گزیدن سگ را نافع است. ج، حنط. (اقرب الموارد).
- حنطۀ رومی، خالاون. خندروس. و آن قسمی گندم سیاه و باریک و دراز باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن شود.
- حنطه صغار، سلت. طیفا. طراغوس. (یادداشت مرحوم دهخدا)
