جدول جو
جدول جو

معنی حمو

حمو(حَمْءْ)
پدر شوی و خویشاوند شوهر و در آن چهار لغت دیگر آمده: حمو چون ابووحما چون قفا وحم چون اب و اصل آن حمو بوده و حموء بسکون میم. و حموالرجل پدر زن و برادر زن و عم وی. (منتهی الارب). ج، احماء. یا احماء خویشاوندان زوجه فقط. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، گرما. (اقرب الموارد).
- حموالشمس، حرها. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا