جدول جو
جدول جو

معنی حماه

حماه
(حَ)
عضلۀ ساق. (از اقرب الموارد). موشک گوشت ساق و در ساق اسب دو باشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ج حموات، حماهالمراءه، خشتامن زن که مادر شوی باشد. (منتهی الارب). مادر زن. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا