جدول جو
جدول جو

معنی حلط

حلط(تَصْیَ)
سوگند یاد کردن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، ستیهیدن. (منتهی الارب). لجاجت کردن. (از اقرب الموارد) ، خشم گرفتن. (منتهی الارب). غضب کردن. (اقرب الموارد) ، شتابی کردن در کار. (از منتهی الارب). اسراع در امری. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا