شنج. خف الغراب. فرحولیا. (ضریر انطاکی، در ذیل کلمه حلزون). لیسک. راب. کرمی است که در درخت افتد. (آنندراج). شیخ الرئیس در مفردات قانون گوید که آن از جملۀ صدفهاست. نوعی از صدف باشد که آنرا بسوزند و در دواهای چشم بکار برند گویندعربی است. (برهان). جانوری است از ردۀ شکمپاییان جزو شاخۀ نرم تنان که در حدود 3500 گونه از آن شناخته شده و در سراسر کرۀ زمین در خشکی و کنار نهرها زیست میکند و برخی از گونه های آن نیز دریازی هستند. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن شود