یکی از شاعران ایران است. مجمعالفصحاء درباره او گوید: میرزا محمود، خلف الصدق مجموعۀ کمال میرزا کوچک وصال و پس از میرزا احمد وقار، اکبر اولاد میرزای مرحوم بوده و بعد از رحلت والد ماجد از شیراز به اتفاق برادر اکبر خود بمسافرت هندوستان و سیاحت آن بلاد رغبت نموده و در سنۀ 1266 هجری قمری بولایات هند رسیده و در بندر بمبئی توقف گزیده بعد از سالی دو هم به اتفاق وقار بوطن مألوف رجوع کرده در سال 1268 هجری قمری وفات یافت و سی ونه سال از عمرش گذشته بود و در کمالات حظی وافر داشت و در حکمت طبیعی قدرتی وافی. خط نستعلیق را بغایت خوب می نگاشت و اخلاقی حمیده داشت. بروزگار دولت شاهنشاه مغفور محمدشاه به طهران آمد مجدداً صحبتش روزی شد و مراجعت کرد. از اوست: هرچه ز باد و ز خاک و آتش و آبست دستخوش رنج و پای بست عذابست زبن سه موالید مر بشر بسرآمد وآن را یزدان ستوده در بکتابست خلقش بر صورت خدای شد وزان چنبر فرمانش خلق را برقابست زآنرو بینی ز سهمش آمده لرزان شیر ژیان را که جایگاه بغابست هرچه تو بینی ز مار و مور و دد و دام امر بشر را مطیع در همه بابست. (مجمع الفصحاء ج 2 ص 102)