جدول جو
جدول جو

معنی حکیم ابونصر عراق

حکیم ابونصر عراق
(اَ نَ)
عراق (حکیم...). نظامی عروضی در چهارمقاله گوید: ابوالعباس مأمون خوارزمشاه وزیری داشت نام او ابوالحسین احمد بن محمد السهلی. مردی حکیم طبع و کریم نفس و فاضل و خوارزمشاه همچنین حکیم طبع و فاضل دوست بود و بسبب ایشان چندین حکیم و فاضل بر آن درگاه جمع شده بودند چون ابوعلی سینا و ابوسهل مسیحی و ابوالخیر خمّار و ابوریحان بیرونی و ابونصر عراق. اما ابونصر عراق برادرزادۀ خوارزمشاه بود و در علم ریاضی و انواع آن ثانی بطلیموس بود... و ابونصر عراق نقاش بود (محمود سبکتکین) بفرمود تا صورت ابوعلی بر کاغذ نگاشت و نقاشان را بخواند تا بر آن مثال چهل صورت نگاشتند و با مناشیر به اطراف فرستادند و از اصحاب اطراف درخواست که مردی است بدین صورت و او را ابوعلی سینا گویند طلب کنند و او را بمن فرستند - انتهی.
و علامۀ قزوینی در حواشی چهارمقاله می آورند: اما اینکه نظامی عروضی ابونصر بن عراق را برادرزادۀ خوارزمشاه مأمون دانسته است از ملاحظۀ نسب هر دو معلوم میشود که باطل است چه خوارزمشاه ابوالعباس مأمون بن مأمون بن محمد است و صاحب ترجمه منصور بن علی بن عراق و شاید نسبتی دیگر بین ایشان بوده است. واﷲ اعلم
لغت نامه دهخدا