جدول جو
جدول جو

معنی حکومت کردن

حکومت کردن
(دَ)
فرماندهی کردن، داوری کردن:
کسان حکومت باطل کنند و پندارند
که حکم را همه وقتی ملازم است نفاذ.
سعدی.
، سلطنت کردن
لغت نامه دهخدا