جدول جو
جدول جو

معنی حفث

حفث
(حِ / حَ فِ / حَ)
حفثه. فحث. حثف. حفت. هزار خانه شکنبه. هزارتو. هزارلای شکنبه. (اقرب الموارد). ج، احفاث، ماری کلان که به انبان ماند. (منتهی الارب). ماریست گزنده و بی زهر خردتر از حفات. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا