جدول جو
جدول جو

معنی حصید

حصید
(حَ)
محصود. دروده. درویده. درویده شده. بدروده. بدرویده. کشت دروده. (دهار).
- حبل حصید، رسن محکم و استوار تافته و همچنین زه حصید و زره حصید و امثال آن. ج، حصاید.
- زرع حصید، کشت دروده. محصوده.
- امثال:
الناس حصیدالسنتهم
لغت نامه دهخدا