جدول جو
جدول جو

معنی حشد

حشد
(حَ شِ)
آنکه در بذل مال کوشش و یاری و مال دریغ نورزد. وشکول. محتشد. ج، حشاد، عین حشد، چشمه که آبش خشک نشود، وادی حشد، وادیی که بی باران بسیار جاری نشود
لغت نامه دهخدا