جدول جو
جدول جو

معنی حسن غزنوی

حسن غزنوی
(حَ سَ نِ غَ نَ)
ابن محمد حسینی، معروف به اشرف و ذوالشهادتین و مفخراللسانین. احوال وی راابوالحسن بیهقی در لباب الانساب (تألیف 555 هجری قمری) و راوندی در راحهالصدور آورده اند. عوفی در لباب الالباب او را با حسن غزنوی جمال الدین اشتباه کرده پدرش را ناصر علوی خوانده است. و این غلط بتاریخ گزیده (ص 817) و دولتشاه و آتشکدۀ آذر و هفت اقلیم و مجمعالفصحاء سرایت کرده است. و تاریخ مرگ وی را تا 565 هجری قمری رسانیده اند ولی گفتۀ بیهقی که مرگ حسن در 548 هجری قمری بوده درست تر میباشد. دیوان وی به نام امیرمحموددر میان سالهای 552 تا 557 هجری قمری جمع شده است. و محمدتقی مدرس رضوی با مقدمۀ مفصل چاپ کرده است. (ذریعه ج 9 ص 244). او را با وطواط و عمادی مهاجات است:
شاها ز حسن بشنو حسنی که عجب نیست
کان شکر خدایست تبارک و تعالی
از لفظ متین معنی عذبم چو بخندد
گوئی که جهد بیرون از تنگ زلالی
زنهار چو وطواط و عمادیم مپندار
کافسوس بود رفتن با خر به جوالی.
سید حسن غزنوی.
رجوع به غزنوی و الاعلام و غزالینامه ص 262 و تاریخ گزیده ص 817 و آتشکدۀ آذر ص 101 و فهرست سپهسالار و تاریخ عصر حافظ و فیه مافیه ص 294 و ریاض العارفین ص 185 و مجالس النفائس ص 330 و حبیب السیر شود
لغت نامه دهخدا