تهانوی آرد: اهل بیان گفته اند که متکلم خواه شاعر باشد و خواه کاتب، سزاوار است که در سه موضع از سخن خود طریق تأنق پوید تا از حیث الفاظ گواراترین الفاظ و از حیث سبک نیکوترین سبکها، و از حیث معنی صحیح ترین معانی را برگزیده باشد: 1- در ابتدا سخن، چه نخستین لحظه ای است که سخن متکلم به گوش مخاطب آشنا میشود و اگر سخن در آغاز ملائم طبع شنونده بود به اصغاء آن اقبال کند و الا در ابتدا اعراض خواهد کرد. هرچند که باقی سخنهای او بر وفق قواعد دبیری یا شاعری تنسیق وتنظیم شده باشد. پس سزاوار آن است که گواراترین الفاظ و نیکوترین سبکها و صحیح ترین معانی را در ابتداء سخن خود ایراد کند، و نکوتر آن است که علاوه بر مراعات دستورات مذکوره. در صورت امکان سرآغاز سخن را بنحوی برشتۀ نظم آورد که شنونده به مجرد شنیدن دیباچۀ سخن به اصل مقصود متکلم پی برد و بداند که منظور متکلم از نوشتن مراسله یا نظم قصیده چه بوده. و این نکته را براعت استهلال نامند که با حسن ابتدا یکجا بکار برده شده است. 2- هنگام انتقال از ذکر مقدمه به بیان، گویند در این موقع متکلم باید رشتۀ بیان مقدمه رابنحوی با رشتۀ بیان مقصود پیوند دهد که شنونده احساس نکند، و باید مناسبات بین مقدمه و تخلص بحد کمال مراعات شده باشد. بنابراین متکلم باید سهلترین راه را برای این منظور در پیش گیرد. در دقت معانی و مراعات تناسب دقیقه ای را نامرعی نگذارد. 3- هنگامی که متکلم میخواهد سخن خود به پایان رساند، بر متکلم بلیغ واجب است سخن خود را خواه شعر و خواه نثر باشد به نیکوترین وجهی به پایان رساند بنحوی که شنونده را از انتظار اینکه سخن را بقیه است بیرون آورد. متقدمین قوم در مراعات این نکات چندان جهدی مبذول نمیداشتند. اما متأخران در رعایت آن کوششی دارند. و حسن الانتهاء را ’حسن المقطع’ نیز نامیده اند و ’براعه المقطع’ هم گویند و جمیع فواتح سور قرآنیه و خواتیم سور وارده در کلام اﷲ نیکوترین امثله و کاملترین سرمشق برای حسن الابتداء و حسن المقطع باشد. (کشاف اصطلاحات الفنون)