ابن مالک بن ابی عبده لغوبی اندلسی. کنیۀ او ابوعبده وزیر است. از ائمۀ لغت و ادب و از خاندان بزرگ و وزارت بوده و پیش از سال 320 هجری قمری درگذشت و بسیار سالخورده بود. او را کتابی است بر روش کتاب ابی السری سهل بن ابی غالب. گویند وقتی بر منصور بن ابی عامر از ملوک اندلس درآمد، و نزد او این کتاب سری را بدید که سخت بنظر منصور خوش آمده بود. و آن کتاب به عهد رشید تألیف شده بود. چون حسان این بدید برخاست و کتابی کرد بر آن منوال و آنرا کتاب ’ربیعه و عقیل’ نامید و از اشعار خویش سیصد بیت در آن بگنجانید. در مثل همان روز از هفته دیگر کتاب خویش را نزد منصور آورد، منصور شادمان گشت و صلت وی داد. عبدالرحمان بن هشام بن عبدالجبار که در ایام فتنه دعوی خلافت داشت و خود را مستظهر لقب داده بود حسان را برای وزارت نامزد کرد، و ابوعبده حسان به وی نوشت: اذا غبت لم احضرو ان جئت لم اسل فسیان منی مشهد و مغیب فاصحبت تیمیا و ما کنت قبلها لیتم و لکن الشبیه نسیب. و به این بیت اشاره بقول شاعر کرده است: و یقضی الامر حین تغیب تیم ولا یستأذنون و هم شهود. ابن خاقان گوید: آنگاه که فتنه شب تاریک خود بگستردو مرکب خویش بجولان درآورد... مدتی حسان ابوعبده پنهان شده بود. و در این هنگام این اشعار را که حکایت از دوری و اشتیاق وی به اهل خود دارد بگفت: سقی بلدا اهلی به و اقاربی غواد باثقال الحیا و روائح و هبت علیهم بالعشی و بالضحی نواسم من بردالظلال فوائح تذکرتهم و النای قد حال دونهم ولم انس لکن او قدالقلب لاقح و مما شجانی هاتف فوق ایکه ینوح و لم یعلم بماهو نائح فقلت اتئد یکفیک انی نازح و ان الذی اهواه عنی نازح ولی صبیه مثل الفراخ بقفره مضی حاضناها فاطحتها الطوائح اذا عصفت ریح اقامت رؤوسها فلم تلقها الاطیور بوارح. (معجم الادباء، ج 3 ص 5)