جدول جو
جدول جو

معنی حزون

حزون
(حَ)
گوسفند بدقلق. شاه سیئهالخلق. بز بدخو. گوسپند بدخو. (منتهی الارب)، کثیرالحزن، جمع واژۀ حزن، به معنی زمین درشت و سنگلاخ:
بردیم ناز حیزان تا ایر سخت بود
چون ایر سست گشت چه حیزان و چه حزون.
سوزنی.
و ینبت (آمارنطن) فی اماکن و عره و فی حزون الارض. (ابن البیطار)
لغت نامه دهخدا