جدول جو
جدول جو

معنی حروق

حروق
(حَ)
آنچه خرما را به وی گشن دهند. (منتهی الارب). گرد خرمای نر که بدان تأبیر کنند، سوختۀ چقماق و خف. (منتهی الارب). حروقاء
لغت نامه دهخدا