حرفه. پیشه. شغل. کار. صناعت. کسب. ج، حرف: و کسب ارباب حرفت و امثال و اخوات این معانی به عدل متعلق است. (کلیله و دمنه). از کسب و حرفت اعراض نمودند (فرزندان) . (کلیله و دمنه). هرکه از کسب و حرفت اعراض نماید نه اسباب معیشت خویش تواند ساخت و نه دیگران را در تعهد تواند داشت. (کلیله و دمنه). آنرا که نه حرفت است و نه فضل نه سیم که اصل زندگانیست... (گلستان). و رجوع به حرفه شود