معنی حدو
- حدو(تَ)
- راندن. (دهار). حداء. زجر کردن و راندن شتران را به سرود و آواز. (منتهی الارب). حدی خواندن. براندن شتران با آواز حدی. راندن شتر به نغمه. (تاج المصادر بیهقی) ، حدو لیل نهار را، تابع گردیدن شب روز را، حدو بر، برانگیختن بر. (از منتهی الارب)
