جدول جو
جدول جو

معنی حجه الاسلام

حجه الاسلام
(حُجْ جَ تُلْ اِ)
آخوند ملامحمد پسر حسین تبریزی ممقانی. شاگرد رشید و تلمیذ بلافصل شیخ احمد بن زین الدین احسائی است. فقیه و محدث و حکیم بوده. در وعظ و خطابه ید طولی داشته. علی الظاهر او نخستین عالمی است که در تبریز در مکتب شیخ احمد احسائی بکرسی استادی نشسته و عقاید استاد خود را بمردم تعلیم داده است. پیرو زیاد داشته و جمع کثیر از هر طبقه بحلقۀ ارادتش آمده و تابع او بوده اند. پیروان او در جانب غربی مسجدی که امروز جامع میخوانند مسجد بسیار بزرگ که ملاصق بدیوار جامع است برای او بنا نهاده اند. من بارها به آن معبد رفته ام و بدقت آنجا را دیده ام. سطح این مسجد تقریباً یک متر از سطح زمین صحن جامع مرتفعتر است. طول آن علی الظاهر درست به اندازۀ طول مسجد جامع است که از جانب جنوب بسوی شمال کشیده شده و در حدود شصت و دو متر میباشد و عرض آن حدود بیست و شش متر و سی سانتی متر است. این مسجد روی چهل ستون که همه از سنگ کبود است بپاست. در محراب مسجد قطعاتی از سنگ رخام منقش نصب گردیده است. حجاری این سنگهاقدیم و بظن قوی از بقایای سنگهای یک بنای عظیم بوده که در اثر حوادث روزگار ویران شده و هنگام بنای این مسجد که بزعم نگارنده روی قسمتی از خرابه های بنای اولی نهاده شده از آن سنگها استفاده و در محراب معبد بکار برده اند. در جانب غربی این معبد مسجد کوچکی است که ده ستون از سنگ دارد و مردم در فصل زمستان و موسم سرما در آنجا تجمع مینمایند و آن از توابع مسجد بزرگ مذکور است. این معبد بزرگ که بنام این عالم بنا شده و مسجد حجه الاسلام خوانده میشود بجماعت شیخیه اختصاص دارد و غیر از این طایفه کمتر بعبادت می نشینند و نماز میخوانند. اکنون امام راتب این مسجد از احفاد ملامحمد بن محمد سلیم اسکوئی است که پدر بر پدر از مشایخ فرقۀ شیخیه هستند. عظمت و بزرگی معبد که بقول نادر میرزا قاجار حجه الاسلام آنجا را با زر مخلصان از بنیان عمارت کرده کاشف از کثرت پیروان و تابعین این عالم و حاکی از نفوذ معنوی او در قلوب مریدان خود میباشد. در روزگار این عالم میان علماء شیخیه و دیگر علماء تبریز مخالفت ظاهر گشته و تصریحاً و تعریضاً متعرض همدیگر بوده اند و کم کم بمراتب مخالفت افزوده در سال 1264 هجری قمری که سال اول سلطنت ناصرالدین شاه قاجار است منتهی به یک ف تنه عظیم گردیده. لله باشی میگوید ’بیم آن بود که شهری بر دو گونه شده یکدیگر را تاراج و قتل کنند’ شاهزاده ملک قاسم میرزا پسر فتحعلی شاه قاجار آن اوقات فرمانفرما و حکمران آذربایجان بود تدبیرها کرد تا گرد فتنه را فرونشاند. میرزا محمدتقی سپهر در جلد سوم قاجاریه از کتاب ناسخ التواریخ و رضاقلی هدایت ’لله باشی’ در جلد دهم روضه الصفای ناصری ومحمدحسن خان اعتمادالسطنه در جلد دوم مرآت البلدان در مطاوی وقایع سال 1264 هجری قمری و هم در کتاب المآثروالاّثار در این قضیه بتفصیل و اجمال سخن گفته اند.
اشعار زیر که ازادیب اریب ملامهر علی خوئی تبریزی است نیز بر این موضوع اشعار دارد:
الغوث یا احمد یا من له
فیض ٌ کفیض المطر الدائم
قد ظهر البدعهفی عهدنا
الی متی تسکت کالصائم
تصرف الصوفیه فی دیننا
تصرف الأحلام فی النائم
ینفون بالجسم عروج النبی
و ینکرون غیبه القائم
فشمر الذیل علی دفعهم
و لاتخف من لومه اللائم.
از علمایی که در مجلس مناظرۀ میرزا علی محمد باب در تبریز حاضر بوده یکی هم حجه الاسلام است. زعیم الدوله میرزا مهدی خان بن محمدتقی بن محمد جعفر تبریزی در کتاب مفتاح باب الأبواب اشاره به این مطلب کرده میگوید: فاصدر المرحوم محمدشاه امراً لولی عهد دولته ناصرالدین میرزا اذ ذاک (اعنی ملک السعید ناصرالدین شاه الشهید) بتبریز التی هی عاصمه مملکه آذربایجان و مقر اولیاء العهد للدوله الایرانیه العلیه بان یعقد جمعیه کبیره تحت ریاسته من کبار العلما و الفضلاء و الفقهاء و الامراء و ذوی الحیثیات من اعیان المدینه و سراتها و ان یستحضر الباب من محبسه و یطلق له الحریه بالتقریر و بالتحریر و ان یأخذ آراء اعضاءالجمعیه بشأنه اولاً و یستفتی الفقهاء بحقه ثانیاً ثم لایعجل فی تنفیذ الحکم الصادر له او علیه حتی تطلععلیه اولیاء الدوله و یصدر امره السلطانی بتنفیذه. فانعقدت الجمعیه و حضرالمدعوون و فی مقدمتهم من الفقهاء، و الفضلاء الملامحمد الممقانی الملقب بحجه الاسلام رئیس علماء الشیخیه والحاج ملامحمود الملقب بنظام العلماء و میرزا اصغر شیخ الاسلام و میرزا محسن القاضی و الحاج میرزا عبدالکریم و میرزا حسن الزنوزی الملقبان بملا باشی و ابی و جدی طیب الله ثراهم و من رجال الحکومه محمدخان زنکنه امیر النظام و میرزا فضل الله علی آبادی الملقب بنصیر الملک وزیر المملکه و میرزا جعفرخان الملقب بمشیرالدوله وکیل وزاره الخارجیه و میرزا موسی خان التفرشی وکیل وزاره المالیه و میرزا مهدی خان الملقب ببیان الملک کاتم اسرار وزیر المملکه و غیرهم من ذوی الشأن و الاعیان کما هو مدون فی متون تواریخ الدوله وغیرها. و نیز از صبح روز بیست و هفتم شعبان 1256 هجری قمری که میرزا علی محمد را با رفیقش سیدحسین یزدی و مریدش ملامحمدعلی ب خانه بزرگان علمای تبریز برده اند حکایت کرده میگوید:
ثم اوصلوه الی بیت المرحوم الملا محمد الممقانی المجتهد رئیس العلماء الشیخیه الملقب بحجه الاسلام و کان من حاضری ذلک المحفل ابی وجدی و الحاج میرزا عبدالکریم و ال میرزا حسن الزنوزی الملقبان بملا باشی و عدد غیر قلیل من الاعیان. حجه الاسلام در سال 1269 هجری قمری در تبریز وفات کرده و در تبریزدر محلۀ شتربان (دوه چی) تحت گنبد مزار معروف به مزار سید ابراهیم در جانب غربی صندوق مزار مزبور مدفون شده. لوح قبرش از سنگ مرمر سفید است و این کلمات باابیاتی که بتاریخ وفات او هم دلالت دارد در آن سنگ با خط نستعلیق بدست سید اسماعیل نامی منقور است: هوالباقی. هذا مرقد العالم الامجد العلام حجه الاسلام محمد بن الحسین التبریزی الممقانی اعلی الله مقامه.
طرق الشریعه حادث الایام
و تغیمت شمس الهدی بظلام
فلیبک دین محمد لمحمد
والمسلمون بحجه الاسلام
یا للمکارم بعده بفؤادها
نار تشب لهیبها بضرام
یا کافلاً ایتام آل محمد
من بعد اذ لکفاله الایتام
احییت یا غیظ العدی سبل الهدی
من بعدما طمست مدی الاعوام
و کشفت عن علم الحقیقه بعدما
نسجت علیه عناکب الاوهام
فلئن سئلت العام عن تاریخه
ارخ (نعته شرایع الاسلام) 1269
درس الدروس بفقده
و شرایع الاسلام تنعاه لیوم قیام
حتی تحاسدک الزمان بجهله
فرماک عن عین بسهم حمام
فاقرء علی الدنیا السلام فقد مضی
عنها مجیر سلیمها بسلام
سه بیت اخیر از ده بیت مذکور در حواشی و اطراف لوح مکتوب است. اکنون قبرش در آن مقام معین و آشکار است. این چند بیت از یک غزل فارسی است که در مجموعۀ اشعار پسرش حجه الاسلام میرزا محمدتقی بصاحب ترجمه نسبت داده اند:
کرد خور عشق دوست از افق دل ظهور
ساحت جان را گرفت پرتو الله نور
یوسف گل پیرهن آمده سوی وطن
گوشۀ بیت الحزن گشته سرای سرور
مطرب شیرین مقال بردز دلها ملال
محونمود از خیال صحبت غلمان و حور
خانه او در اوایل محلۀ شتربان (دوه چی) در جانب شمالی رود خانه مهرانرود در مدخل غربی کوچه ای که امروز معروف به کوچۀ کداخدا باشی است واقع بوده سالها پس از وفاتش سیلی عظیم به تبریز آمد و بناها و خانه های ساحل رودخانه را از هر دو سو ویران کرد. خانه او را که در کنار رود خانه مذکور بود مانند سایر ابنیۀ واقعه در ساحل رودخانه آب فرو گرفته و خراب کرد. چند سال پیش که برای دفع خطر سیل بوسعت و عرض رودخانه افزودند عمارات و خانه های اطراف رودخانه را خراب کرده و جزء رودخانه و کوچۀ احداثی ساحل آن کردندقسمت اعظم این عمارت نیز جزء رود خانه مهران رود و کوچۀ مستحدثه ساحل آن گردید. من خرابه های این عمارت را دیده بودم از رسوم و آثار آن پدید بود که عمارت وسیع و با شکوهی بوده. این همان خانه است که حجه الاسلام در آنجا در مجلسی که گروهی از علماء و دانشمندان و بزرگان شهر و اعیان مصر در آن گرد آمده بودند فتوی بکفر میرزا علی محمدباب داده و حکم بر قتلش براند. (از کتاب المحافل، تألیف سلطان القرائی تبریزی)
لغت نامه دهخدا