مصغر فارسی حجره. حجرۀ کوچک. اطاق کوچک: و آنگاه در این حصن ترا حجرگکی داد آراسته و ساخته باندازه و درخور بگشاد در این حجره ترا پنج در خوب بنشسته تو چون شاه درو برسر منظر هرگه که ترا باید در حجرگک خویش یک نعمت ازین حصن برون بر ز یکی در فرمان بر و بنده ست ترا حجرگک تو خواهی سوی بحرش بر و خواهی بسوی بر. ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 159)