گویا قزوینی است، هر قسم شعر میگوید، و چنان بلندپرواز و خودپسند است که امیرخسرو را بزحمت قبول دارد. خدا همه شاعران را از این حال در امان خود نگاه دارد. این بیتها از اوست: بجلوه ای ز برم آن پری روان گردید که آب حسرتم اندردهان جان گردید زمانه داشت مرا کینۀ نهان در دل چو مبتلای توام دید مهربان گردید. (مجمعالخواص ص 304)