جدول جو
جدول جو

معنی حارث ضبی

حارث ضبی
(رِ)
ابن مسکین بن محمد ضبی اموی. مکنی به ابی عمرو تابعی. وی از بزرگان قضاه و فقهاء مذهب مالکی و ثقات محدثین مائۀ دوم و سوم است او از سفیان بن عیینه و محمد بن نصرالجهنی از او سماع دارد. وی از مردم مصر است و چون از موالی بنی امیه بود به اموی معروف گردید. حارث را در عصر مأمون به عراق آوردند، صاحب عقدالفرید گوید روزی حارث بر مأمون درآمد. مأمون مسئله ای از او پرسید حارث گفت در این مسئله تراچنان پاسخ گویم که مالک بن انس پدرت هارون را گفت، و گفتۀ مالک را یاد کرد. مأمون را آن سخن خوش نیامد و گفت. ’لقدتتیست و تتیس مالک. ’ حارث گفت: ’فالسامع یا امیرالمؤمنین من التیسین اتیس’ مأمون متغیر گردید و حارث برخاست و بیرون شد و از گفتۀ خود پشیمان گردید و بخانه خود نرسیده رسول مأمون بدو درآمد. حارث بددل شد و یقین کرد که آسیبی بدو خواهد رسید، کفن بپوشید و نزد مأمون شد. چون بدرگاه او رسید مأمون او را بخود نزدیک کرد و گفت: ’ یا هذا. ان الله قد امرمن هو خیر منک بألانه القول لمن هو شرّ منی. فقال لنبیه موسی صلی الله علیه و سلم اذا ارسله الی فرعون ’فقولا له قولالینا لعله یتذکر اویخشی (قرآن 44/20) ’. حارث گفت: ’یا امیرالمؤمنین، ابوء بالذنب و استغفر الله تعالی، قال: عفا الله عنک انصرف اذا شئت’. و چون خلق قران را معتقد نبود در این مسئله گرفتار و محبوس شد و آنگاه که متوکل بخلافت رسید او را از زندان رهائی داد، حارث بمصر بازگشت و در سال 237 هجری قمری برمسند قضاء مصر بنشست، و در سنۀ 245 از این شغل استعفا کرد. صاحب عقدالفرید گوید: آنگاه که واثق عهده دار خلافت گردید احمد بن ابی داود را مأمور مسئلۀ خلق قرآن کرد و فقهاء عصر را بدین امر بخواند، از جملۀ آن فقها حارث بود، او را گفتند: شهادت ده که قرآن مخلوق است. حارث گفت: اشهد ان التوراه والانجیل والزبور والقران هذه الاربعه مخلوقه. ’ و چهار انگشت خویش برداشت و بدان خلق قرآن را بکنایت بنمود و خویشتن را از قتل نجات دادء و نیز صاحب عقدالفرید گوید: وقتی حارث و عمرو بن عبید، درمنی، تصادف کردند، عمرو حارث را گفت: روا نباشد که من و توئی در یک جای گرد آییم و بی فائدتی از یکدیگر جدا شویم. اگر خواهی تو چیزی گوی واگر خواهی من چیزی گویم. حارث او را گفت بگوی آنچه خواهی. عمرو گفت: ’هل تعلم احداً اقبل للعذر من الله عزوجل ؟ حارث گفت: لا. عمرو گفت: ’فهل تعلم عذرا ابین من عذر من قال لا اقدر فیما تعلم انت انه لا یقدر علیه ؟ حارث گفت: لا. عمرو گفت: فلم تقبل قول من لا اقبل للعذر منه عذرا ولا ابین من عذر (؟). حارث خاموش ماند و چیزی نگفت. حارث از پای ناتوان بود لذا او را بر تخت روانی میبردند و گاهی چهار زانو، بر چهار پائی می نشست. حارث در زمان تولیت قضاء مصر امر بحفر خلیج اسکندریه داد و نداء بر جنائز و خواندن قرآن را با الحان منع کرد. حارث، از پادشاهان و امیران سخت دوری میگزید. مولد او بسال 154 ه. ق. و وفات در سنۀ 250 هجری قمری است. رجوع بعقد الفرید چ محمد سعید العریان ج 1 ص 47 و ج 2 ص 206 و 207 و ص 287 و سیرۀ احمد بن حنبل تصنیف ابن الجوزی ص 400و الاعلام زرکلی والحلل السندسیه ج 2 ص 144 و حبیب السیر جزو 3 از ج 2 ص 99 و ضحی الاسلام ج 3 ص 198 شود
لغت نامه دهخدا