ابن سلیل الاسدی. او حلیف علقمه ابن خصفه الطائی است ودر پیری الزبا، دختر علقمه، رابزنی کرد و او را قصه ای است که منشاء مثل سائر: ’تجوع الحرّه ولاتکل ثدییها’ شده است. حارث راست: تهزّأت ان رأتنی لابسا کبرا و غایه الناس بین الموت والکبر فان بقیت لقیت الشیب راغمه و فی التعرف ما یمضی من العبر فان یکن قد علا رأسی و غیره صرف الزّمان و تغییر من الشعر فقد اروح للذّات الفتی جذلا وقد اصبت بها عیناً من البقر عنی الیک فانی لا یوافقنی عورالکلام ولاشرب علی الکدر. رجوع به عیون الاخبار ج 4 ص 47 و 48 و رجوع بمجمع الامثال میدانی چ تهران، ص 109 و 110 شود