جدول جو
جدول جو

معنی حادی

حادی
آنکه شتران را حدی خواند، آنکه برای اشتر خواند تا نیک رود، هزیز، بنشاط آوردن حادی شتران را بسرود، راننده، سائق، ساربان
لغت نامه دهخدا