معنی چیزو چیزو خارپشت بزرگ، (از برهان) (از آنندراج)، خارپشت، (ناظم الاطباء) : و عهد اهل سجستان باعرب این بود که چیزو نکشند که اگر چیزو را هلاک کننددر آن ولایت از افعی نتوان بود، (تاریخ بیهق ص 30) لغت نامه دهخدا