جدول جو
جدول جو

معنی چیزخواننده

چیزخواننده(دَ اَ)
که خواندن تواند. باسواد. دبیر. دانشمند ج، چیزخوانندگان:
بیاریم پیران داننده را
شکیبادل و چیزخواننده را.
فردوسی.
سدیگر هرآن کس که داننده بود
نویسنده و چیزخواننده بود.
فردوسی.
چنین داد پاسخ که نزد تو من
نیایم مگر با یکی انجمن.
که باشند پیش تو دانندگان
جهاندیده و چیزخوانندگان.
فردوسی
لغت نامه دهخدا