معنی چیره کردن
- چیره کردن(بُ دَ)
- مسلط کردن. فایق کردن. تغلیب. اداله. اظهار.
- چیره کردن بر کسی یا چیزی، مسلط کردن بر... مستولی کردن بر...:
در خوردنت چیره کن بر نهاد
اگر خود بمانی دهد آنکه داد.
فردوسی.
- چیره کردن کسی یا چیزی را بر کسی یا چیزی، کسی را بر کسی یا چیزی مسلط کردن:
جهانجوی گفت ای سر انجمن
تو کردی ورا چیره بر خویشتن.
فردوسی
