جدول جو
جدول جو

معنی چهره گردیدن

چهره گردیدن(کَ دَ)
مقابل شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). روبرو شدن. مواجه شدن. مقابل شدن. رودررو قرار گرفتن. راست آمدن با کسی. روبارو شدن:
کجا با برهمن زاهد تواند چهره گردیدن
ندارد سبحه اش آن دل رگ زنار می باید.
ظهوری (از آنندراج).
، کنایه از حریف و روکش باشد. (آنندراج). حریف شدن
لغت نامه دهخدا