معنی چهره شکستن چهره شکستن (تَ) رنگ شکستن. (آنندراج). کم رنگ کردن. (ناظم الاطباء) : ز بسکه دارم از آن چشم بی سرانجامی شکسته چهرۀ من همچو رنگ بادامی. مفید بلخی (ازآنندراج) لغت نامه دهخدا