معنی چهر بنمودن چهر بنمودن (زِ مَ دَ) آشکار کردن صورت. رخ نمودن. نمودن رخسار. آشکار کردن رخسار. هویدا کردن صورت. روی نمودن. روی نشان دادن، ظاهر شدن. آشکار شدن. پیدا شدن. هویدا شدن: چو خورشید تابنده بنمود چهر بیاراست روی زمین را به مهر. فردوسی لغت نامه دهخدا