جدول جو
جدول جو

معنی چله داشتن

چله داشتن
(بِ مُ تَ)
آداب چله نشینی را معمول داشتن. معتکف چله خانه بودن. به عبادت و ریاضت مخصوص چله مشغول بودن. چله نشینی کردن و چله نشین بودن. شرایط و آداب چهل روزۀ عبادت مخصوص را به جای آوردن:
گله در چول و غله اندرچال
نتوان داشت چله از سر حال.
اوحدی.
بر سر پای چله داشته ام
وآن نه از بهر زله داشته ام.
اوحدی.
رجوع به چله و چله نشین و چله نشینی شود، در روز چهلم مرگ کسی عزاداری کردن چله داری کردن. چلۀ مرگ عزیزی را به پا داشتن. در چهلمین روز مرگ کسی مشغول عزاداری بودن. و رجوع به چله و چله دار و چله داری و چله داری کردن وچله گرفتن شود
لغت نامه دهخدا