قصیدۀ شعر باشد. (فرهنگ اسدی). سرواد و چغامه و چکامه. (از فرهنگ اسدی چ اقبال حاشیۀ ص 107) قصیدۀ شعر را گویند. (برهان). قصیده را گویند و آن را چغامه نیز خوانند. (جهانگیری). قصیده که آن را چغامه نیز گویند. (رشیدی). همان چغامه و چامه است که قصیده باشد. (انجمن آرا) (آنندراج). قصیده و چکامه و چغامه. (ناظم الاطباء) : چوگردد آگه خواجه زحال نامۀ من به شهریار رساند سبک چگامۀ من. ابوالمثل (از فرهنگ اسدی). بدین حال افزون بود کرد نامه که معینش در بود و لفظش چگامه. ابو المثل (از فرهنگ اسدی). همه پوچ و همه خام و همه سست معانی از چگامه تا بساوند. لبیبی (از جهانگیری). رجوع به چامه و چغامه و چکامه و سرواد و قصیده شود