معنی چک زدن چک زدن(دَ) چنپاتمه زدن. چندک زدن. بچک نشستن. برسردو پای نشستن: چو آنجا رسی زن در آن آب چک که گرددنمک از گذارش سبک. جامی (از فرهنگ رشیدی). به دو زانو دمی که بنشیند همچو اروانه ایست کو زده چک. میلی (از فرهنگ رشیدی). رجوع به چک و چوک شود لغت نامه دهخدا