جل وزق را گویند و آن چیزی باشد مانند ابریشم سبز که در آبهای ایستاده بهم رسد و بعربی ’طحلب’ خوانند. (برهان) (آنندراج). طحلب و جل وزغ. (ناظم الاطباء). چغزاوه و چغزباره وچغزواره و چغزلاوه. جل مزغ (در اصطلاح اهالی فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه). و رجوع به چغز و چغزاوه و چغزباره و چغزواره و چغزلاوه شود. کف سبزی که بر روی آبهای راکد می نشیند. (ناظم الاطباء). مرادف چغزاوه و چغزپاره و چغزواره. (از ناظم الاطباء). خزۀ روی آب. و رجوع به چغزاوه و چغزپاره و چغزلاوه و چغزواره شود