جدول جو
جدول جو

معنی چشمه خورشید

چشمه خورشید
(چَ / چِ مَ /مِ یِ خوَرْ / خُر)
قرص خورشید. قرص خور. عین الشمس. قرص آفتاب:
آنگه گر نیم شب درش بگشائی
چشمۀ خورشید را ببینی تابان.
رودکی.
از دو رخ تو نور برد چشمۀ خورشید
وز دو لب تو طعم برد چشمۀ حیوان.
قطران.
کآب جگر چشمۀ حیوان اوست
چشمۀ خورشید نمکدان اوست.
نظامی.
چشمه درخشنده تر از چشم حور
تا برد از چشمۀ خورشید نور.
نظامی.
دل که بشادی غم دل می گرفت
چشمۀ خورشید بگل می گرفت.
نظامی.
این همان چشمۀ خورشید جهان افروز است
که همی تافت بر آرامگه عاد و ثمود.
سعدی.
ذره را تا نبود همت عالی، حافظ
طالب چشمۀ خورشید درخشان نشود.
حافظ.
گرچه گردآلود فقرم دورباد از همتم
گر به آب چشمۀ خورشید دامن تر کنم.
حافظ.
رجوع به چشمۀ خور شود
لغت نامه دهخدا