مقابل سستی. (آنندراج). چالاکی و زبردستی و جلدی و تیزدستی و بیداری و سرعت. (ناظم الاطباء). چابکی و فرزی. زبری و زرنگی و هوشیاری. سبکی و سبکبالی. عارضه. طرثخه. طرخثه. قفص. (منتهی الارب). خفت و سرعت: چون گرانباران بسختی میروند هم سبکباری و چستی خوشتر است. سعدی. دع التکاسل تغنم فقد جری مثل که زاد راهروان چستی است و چالاکی. حافظ. در مذهب طریقت خامی نشان کفر است آری طریق دولت چالاکی است و چستی. حافظ. رجوع به چست شود. ، مقابل فراخی. (آنندراج). تنگی و کم پهنایی. (ناظم الاطباء) : اگر خانه فراخ و گر بچستی است بچار ارکانش بنیاد درستی است. امیرخسرو (از آنندراج). رجوع به چست شود