جدول جو
جدول جو

معنی چسپاندن

چسپاندن
(گُ لو لَ / لِ کَ دَ)
چسپانیدن و ملصق کردن. (ناظم الاطباء). با سریش دو چیز را بهم وصل دادن و محکم کردن. (ناظم الاطباء). وصل کردن چیزی را به چیزی. (فرهنگ نظام). الصاق کردن. متصل کردن. چسباندن. دوساندن. چسپانیدن. دوسانیدن. چفساندن. رجوع به چسب و چسپ و چسپانیدن شود، نصب کردن، بستن و مضبوط کردن. (ناظم الاطباء) ، به گزافه و دروغ سخنی یا عملی رابه کسی نسبت دادن
لغت نامه دهخدا