کماندار را گویند. (برهان) (جهانگیری) (ناظم الاطباء) ، تیرانداز استاد شخ کمان. (انجمن آرا). آنکه کمان سخت تیر اندازد. (آنندراج). تیرانداز. (ناظم الاطباء). کسی که با کمان سخت تیر اندازد. (فرهنگ نظام). تیرانداز ماهر و قویدست: شهاب وار چوتیر از کمان خود رانی ثنای شست تو گوید سپهر چرخ انداز. نجیب الدین جرفادقانی (از انجمن آرا). جوانی به بدرقه همراه من بود، سپرباز، چرخ انداز، سلحشور و بیش زور. (گلستان). رجوع به چرخ و چرخ اندازی شود